جدول جو
جدول جو

معنی گشاده دندان - جستجوی لغت در جدول جو

گشاده دندان(گُ دَ / دِ دَنْ)
آنکه دندانهای او پیوسته نباشد. آنکه میان دندانها گشاده دارد: رجل رتل، مرد گشاده دندان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
گشاده دندان
آنکه دندانهایش از هم فاصله داشته باشد
تصویری از گشاده دندان
تصویر گشاده دندان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ دَ / دِ دَ)
آنکه دهانی گشاد و فراخ دارد:
سری که اهل قلم پیش او قلم کردار
همیشه بسته میانندی و گشاده دهان.
سوزنی.
، خوشرو. خنده رو. خوشحال. خندان. طلق الوجه
لغت نامه دهخدا
تصویری از گشاده دندانی
تصویر گشاده دندانی
حالت و کیفیت گشاده دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاده دهان
تصویر گشاده دهان
آنکه دهانی گشاد دارد، خوشرو خوشحال خنده رو
فرهنگ لغت هوشیار
گشاده دست بخشنده گشاده دست بخشنده معطی: در کرم چنان گشاده بنان بود که فضلای عالم متاع فضل بدر او میبردند
فرهنگ لغت هوشیار